♦ ۸ صبح: تو رخت خواب…..
♦ 9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو
از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه
از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….
♦۱۰ صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه
(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش
کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)
(اه اه حالم به هم خورد23)
♦۱۱ صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)
♦ ۱۲ صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال ۱۹۹ تا اس ام اس
سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………
اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟
سایلنت بهترین راه حله!
♦ ۱ ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه
♦ ۲ ظهر: ماماااااااااااااان …..ناهار(چه لوس...اییییییییییی23)
♦ ۳ ظهر: مامااااان جورابام کو؟(پسرا همیشه شلختن051435)
♦ ۴عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟
♦ ۵ عصر: اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)
♦ ۶ عصر: به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ۱۰ ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ۲ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر جون بیچاره کمک و امداد…)
♦ ۷ عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …
♦ ۸ غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!
♦۹ شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..
♦ ۱۰شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…
♦۲شب:مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!
امروزمیخواهم ازنهایتها برایت بگویم
از نهایت دلتنگی
ازنهایت تنهایی
ازنهایت سکوت
و
ازنهایت دیوانگی
آغوشت را نه نمیخواهم
تنهاگوشت را میخواهم!
میخواهم سکوتم را بشنوی!
چراکه بهترین مترجم کسی است که سکوت را ترجمه میکند
چشمانت را میخواهم
میخواهم ببینی روزهای تنهاییم را که برایش اتظار میکشیدی
میبینی خارشدنم را؟
میبینی خردشدن غروری راکه اوازه اش گوش فلک را کرده بود؟
ببین
خوب ببین و لذت ببر
خوب تر ببین تا زخمهای کهنه ات التیام پیدا کند
ببین
خوب ببین . . .
ضدحال یعنی وقتی یه قرار لطیف تو اینترنت داری کانکت نشی!
ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره!
ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو!
ضدحال یعنی روز تولدت دوست پسرت جلوی دوستات فقط یه شاخه گل بهت بده و تو هم جلو همه سوسک بشی!
ضدحال یعنی دوست دخترت رو بیرون با یه پسر دیگه ببینن!
ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه!
ضدحال یعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن!
ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه!
ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد ....... تومن!
ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه !
ضدحال یعنی با.۹.۷۵ افتادن!
ضد حال یعنی یه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گیر کنه به صندلی پاره بشه!
ضدحال یعنی صبح ساعت ۷ بری سر کلاس استاد نیاد!
ضدحال یعنی شرطی بیدل بزنی امتیازت بشه ۲۵!
ضدحال یعنی بعد اینکه کلی افه زبان اوومدی نمره زبانت بشه۱۰
ضدحال یعنی داداش کوچیکت ۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پریز برق!
ضد حال یعنی بری عروسی خانمها و اقایون جدا باشن!
ضدحال یعنی تو اتاقت فیلم نگاه میکنی همینکه میرسه جای.........مامان بیاد تو!
ضدحال یعنی هیستوری پاک نکنی همه ایمیلاتو داداشه فضولت بخونه!
ضدحال یعنی نفر ۱۱کنکور شدن!
ضدحال یعنی کارگردان شدن حنا مخملباف!
ضدحال یعنی خواننده شدن میناوند!
ضدحال یعنی حسنی امام جمعه ارومیه!
ضدحال یعنی پژو آردی!
ضدحال یعنی فیلم ژاپنی!
.ضدحال یعنی کالر آی دی داشتن!
ضدحال یعنی عشق یه طرفه!
ضدحال یعنی گل خوردن دقیقه ۹۰!
ضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد!
ضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن!
ضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن!
ضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن!
ضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه!
ضد حال یعنی سر جلسه امتحان خدکارت تموم بشه!
ضدحال یعنی با دوست دخترت بری کافی شاپ دخترخالتو ببینی!
ضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه!
ضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی!
ضد حال یعنی اونیکه خیلی دوستش داری رو نتونی ببینی!
دوستت دارم نه واثه اینکه تنهام دوستت دارم چون توگفتی همیشه هستی باهام دوستت دارم نه واثه اینکه بی قرارم دوستت دارم چون توگفتی همیشه وقت نمی کنی خارم دوستت دارم نه واثه اینکه دربه درم دوستت دارم چون توگفتی می گیری بال وپرم دوستت دارم نه واثه اینکه دل تنگم دوستت دارم چون توگفتی همیشه باهات یکرنگم دوستت دارم نه واثه اینکه دورم دوستت دارم چون تویی تنهافرشته آرزویم دوستت دارم نه واثه ادامه حیات دوستت دارم چون تویی تنهافرشته نجاتم دوستت دارم نه واثه یه روزو دوروز دوستت دارم واثه همیشه واثه هرروز
1- هرگز تسلیم نشو، معجزه تازه ای اتفاق می افتد
2- بی درنگ برای دیگران یادداشت تشکر بفرست اولین چیزهایی هستند که توجه دزدان بالقوه را جلب می
کنند.
3- شادها را به فردا نینداز
4- به معلم ها احترام بگذار
5- به افراد پلیس و آتش نشان ها احترام بگذار
6- به افراد نظامی احترام بگذار
7- وقتت را برای یاد گرفتن «حقه های تجارتی» تلف نکن، در عوض خود تجارت را یاد بگیر
8- نگذار بدخلق شوی
9- بعد از مصرف، در خمیردندان را ببند
10- سبزیجات مورد نیازت را از کشاورزانی که محصول خود را در وانت می فروشند، بخر
11- بدون آنکه که کسی به تو بگوید، زباله ها را بیرون ببر
12- خودت را بیش از حد در معرض نور آفتاب قرار نده
13- رای بده
14- عزیزان خود را به یک هدیه کوچک غیر مترقبه شاد کن
15- دیگران را ملامت نکن، مسئولیت های زندگی ات را خود بپذیر
16- هرگز به کسی نگو که رژیم لاغری داری
17- حداکثر استفاده را از شرایط بد بکن
18- همه لباس هایی را که ظرف سه سال گذشته نپوشیده ای، به خیریه ببخش
19- طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند
20- وقتی در شهر نیستی، از کسی بخواه که نامه ها و روزنامه هایت را
برایت بگیرد. اینها
دنبال من می گردی و حاصل ندارد موجی که عاشق می شود ساحل ندارد باید ببندم کوله بار رفتنم را مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد من خام بودم ، داغ دوری پخته ام کرد یک عمر پایت سوختم ، قابل ندارد من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی از برف اگر آدم بسازی دل ندارد باشد ولم کن با خودم تنها بمانم دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد موجی که عاشق می شود ساحل ندارد
دنبال من می گردی و حاصل ندارد موجی که عاشق می شود ساحل ندارد باید ببندم کوله بار رفتنم را مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد من خام بودم ، داغ دوری پخته ام کرد یک عمر پایت سوختم ، قابل ندارد من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی از برف اگر آدم بسازی دل ندارد باشد ولم کن با خودم تنها بمانم دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد موجی که عاشق می شود ساحل ندارد
شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما
شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما
شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما
شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما
شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما
...
.
.
.
.
شما خیلی تنبل هستین چون همه ی "شما"های بالا رو نخوندین و
حتماً متوجه نشدین که یکی از اونا"سما" هست !...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الان دارین سعی می کنین که"سما" رو پیدا کنین ...!!
و از اینکه اونو پیدا نکردین نا امید شدین
یه اتاق تاریک
یه سکوت بهت آلود
یه آرامش مسموم
یه آهنگ ملایم
یه جمله عمیق وسط آهنگ
بی تو من در همه ی شهر غریبم
یه قطره اشک که رو گونه هام لغزید
بهم فهموند که چقدر دلم برای داشتنت تنگ شده
امشب دستام بهونه دستاتو داره و چشمام حسرت یه نگاه تو اون چهره ی معصومت
یه بغض غریب تو گلوم لونه کرده و یه احساس غریبتر داره تبر به ریشه بودنم میزنه
دلم برای روزای آفتابی گذشته بی تابی میکنه و دلتنگ پا گذاشتن رو جاده ی بارون زده ی خیالته
چقدر سخته آرزوی کسی رو داشتن که آرزوتو نداره
چقدر سخته دلتنگ کسی بودن که دلتنگ دیگریه
خواستم رو یادت خط بکشم
خواستم دیگه دلتنگت نباشم
از جام بلند شدم
چراغای اتاقو روشن کردم
سکوت رو شکستم
آهنگ رو قطع کردمو اشکامو پاک
اما قطره اشک بعدیم رو گونه هام سر خورد
تا بهم بفهمونه که هنوزم دلتنگم
هنوزم دلتنگم…
میگمــ خداحافظ
کهـ تو چشمــ تـَر کنی و بگـــی:
کجــآ؟ مگه دستــِ خودتهـ این اومدن و رفتن؟
کهـ سفت بغلمــ کنی و بــگی:
هیچ رفتــنی تو کار نیستــ
همین جـآ " به دلتـــ اشاره کنی" جاتهـ تا همیشه
آخرِ سرش محکمــ بگی: شیر فهم شد؟؟
و مَن، دل ضعفهـ بگیرم از این همه عاشقانهـ های ِ محکمت!!!
میگمــ خداحافظ
کهـ تو چشمــ تـَر کنی و بگـــی:
کجــآ؟ مگه دستــِ خودتهـ این اومدن و رفتن؟
کهـ سفت بغلمــ کنی و بــگی:
هیچ رفتــنی تو کار نیستــ
همین جـآ " به دلتـــ اشاره کنی" جاتهـ تا همیشه
آخرِ سرش محکمــ بگی: شیر فهم شد؟؟
و مَن، دل ضعفهـ بگیرم از این همه عاشقانهـ های ِ محکمت!!!