یه گروه کوهنورد میرن واسه فتح یه قله .
یکیشون لکنت زبون داشت بنده خدا از همون اول حرکت هی میگفت چ...چ...چچچچ....چچچ....چچ.....چچچچ....چ....چ...
تا اینکه میرسن نزدیک قله میخوان چادر بزنن
یارو آخرش میگه چ...چچ....چادر رو جججج..جا گزاشتم :|
همه اعصابا داغون میشه شروع میکنن فحشش دادن
و برمیگردن پایین چون بدون چادر شب یخ میزدن .
داشتن برمیگشتن پایین باز یارو شروع میکنه میگه
ش..ششش..ششششش...ش....شش...ششش....ش..شش...
تا اینکه میرسن پایین میگه
شش..ششووخی کردم :|
نظرات شما عزیزان: